جاذبه‌های ذهنی

فرآیند اختراع هم مثل یه سیستم آشوب است.

  • پر از ایده‌های متنوع است.
  • مسیر خطی ندارد.
  • نمی‌دانیم دقیقاً چه چیزی جواب می‌دهد.

 ولی با وجود این همه بی‌نظمی، آدم‌های خلاق همیشه به سمت یک نوع الگوی ذهنی خاص کشیده می‌شوند. همان چیزی که می‌تواند یک جاذبه‌ی غریب ذهنی باشد.

 ذهن مخترع و جاذبه‌ی غریب

 فرض کن مخترعی همیشه دنبال حل مسائل مرتبط با “آب” می‌گردد:

  • یکبار شیر کم‌مصرف طراحی می‌کند.
  • یکبار دستگاه جمع‌آوری آب باران.
  • بار دیگر فیلتر تصفیه ارزان.

با اینکه هر بار ایده‌اش متفاوت است و مسیر رسیدن به آن هم پر از اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی است، ولی همیشه توی یک محدوده خاص از دغدغه‌ها و مسائل می‌چرخد. آن محدوده خاص، همان جاذبه‌ی غریب ذهنی است.

بازار اختراعات

بازار هم یه سیستم آشوب است.

 آدم‌ها نمی‌دانند دقیقاً چی موفق می‌شود. ولی بعضی دسته از اختراعات همیشه موفق‌ترند: مثلاً ابزارهایی که باعث صرفه‌جویی در زمان می‌شوند یا چیزهایی که حس بازی و خلاقیت را  فعال می‌کنند. مثل اسباب‌بازی‌های LEGO.

 با اینکه مسیر تولید و موفقیت هر اختراع متفاوت است، ولی بازار به سمت یه سری “الگوهای موفقیت” کشیده می‌شود. این می‌تواند جاذبه‌ی غریب بازار اختراعات باشد.

 کاربرد عملی جاذبه‌های غریب

تو می‌توانی برای خودت این سؤال را مطرح کنی:

  • جاذبه‌های ذهنی من چیه؟
  • من معمولاً دور چه ایده‌هایی می‌چرخم؟
  • بازار چه نوع اختراعاتی رو بیشتر جذب می‌کنه؟

 شناختن این جاذبه‌ها باعث می‌شود از سردرگمی بیرون بیایم، نوآوری هدفمندتری داشته باشیم و راحت‌تر نقاط قوت ذهنمان رو کشف کنیم.

بیاییم با هم ابزار خودشناسی ساده برای شناسایی جاذبه‌ی غریب ذهنی مخترع را بررسی کنیم. این ابزار کمک می‌کند الگوهای پنهانی در ذهن و رفتار نوآورانه‌ مخترع را کشف کنیم. می‌توانید از این ابزار برای شناخت جاذبه‌های ذهنی خودت هم استفاده کنی.

 ابزار خودشناسی جاذبه‌ها‌ی  ذهنی برای مخترعان

مرحله ۱: بررسی الگوهای فکری

 به این سؤال‌ها جواب بده و برای هر کدام چند مثال بنویس:

  • چه مشکلاتی همیشه ذهن تو رو درگیر می‌کنن؟ (مثلاً مصرف انرژی، اتلاف وقت، ارتباطات، آموزش، آلودگی، تنهایی و…)
  • چه نوع ابزارها یا فناوری‌هایی همیشه برات هیجان‌انگیزن؟ (مثلاً چیزهای مکانیکی، دیجیتال، ابزارهای تعاملی، بازی‌محور، مینیمالیستی…)
  • وقتی ایده‌پردازی می‌کنی، بیشتر دنبال چه حس یا اثری هستی؟ (مثلاً راحتی، لذت، صرفه‌جویی، خلاقیت، شگفتی، آرامش…)
  • در گذشته چه نوع ایده‌هایی بیشتر از ذهنت بیرون اومده؟ چند مورد نام ببر.
  • چه چیزی رو بیشتر دوست داری حلش کنی؟ احساس یا مسئله؟ (مثلاً حس بی‌حوصلگی بچه‌ها یا مسئله‌ی بازیافت زباله‌ها)

مرحله ۲: کشف الگوی پنهان (جاذبه‌های ذهنی)

حالا با نگاه به جواب‌های سوالات قبل، دنبال چیزهایی بگرد که دائم تکرار می‌شوند. ربط مستقیم به خواسته‌های درونی‌ات دارند حتی زمانی نمی‌دانی چه چیزی می‌خواهی اختراع کنی، باز سمت آن موضوعات میروی. این‌ها جاذبه‌ی غریب ذهنی تو هستند.

شناخت این جاذبه‌ها در شناخت مخاطب هدف به تو کمک می‌کند. متوجه می‌شوی که دنبال چه نوع مخاطبی هستی و می‌توانی به راحتی بازار را بخش‌بندی کنی.

پیشنهاد: مطالعه مقاله تاثیر مغز قدیم بر پذیرش اختراعات