شاید اولین باری باشد که واژه جزم اندیش و جزم اندیشی به گوشتان خورده باشد و برایتان جالب باشد که این کلمه چه ربطی به اختراع دارد.

در ابتدا بیاییم جزم اندیش را باز کنیم و سپس به ارتباط آن با اختراع بپردازیم.

اگر بخواهم خیلی ساده و روان واژه جزم اندیش را تعریف کنم، می‌توانم بگویم که جزم اندیش فردی است که بعد از رسیدن به یک باور یا یک نظر آن را کاملا می‌پذیرد و اگر آن نظر اشتباه باشد به هیچ نحوی حاضر به تغییر آن نیست و در مقابل تغییر آن مقاومت می‌کند. این مقاومت می‌تواند فرار کردن از بحث یا مطالعه در آن زمینه باشد، می‌تواند حمله کردن به هر چیزی که بخواهد نظرش را زیر سوال ببرد، باشد. مثلا کتابی را می‌خواند که مخالف نظر و باور اوست، فورا به نویسنده آن کتاب به صورت لفظی حمله می‌کند و او را شاید نادان خطاب کند.

جزم اندیش به این کاری ندارد که این باور از کجا آمده است و چه کسی یا کسانی آن را در درونش قرار داده‌اند. به این توجه نمی‌کند که آیا این باوری که در درونش ایجاد شده است، از منبع معتبری بوده است؟

جزم اندیشی دشمن دانایی است به این دلیل که فردی که جزم اندیش است، فکر می‌کند که همه چیز را می‌داند و تلاشی برای دانستن بیشتر نمی‌کند. حتی در درون خود نیازی به بازنگری دانشی که دارد نمی‌کند.

تا اینجا با جزم اندیش و جزم اندیشی آشنا شدید، اکنون به بررسی این می‌پردازیم که آیا جزم اندیشی می‌تواند مانعی برای اختراعات بهتر یا حتی اختراع کردن باشد؟

از چند دیدگاه می‌خواهیم به این قضیه نگاه کنیم

دیدگاه اول

 

دیدگاه اول در شروع کار اختراع کردن است. بسیاری از افراد به یکسری باورها در مورد اختراع رسیده‌اند. مثلا اینکه اختراع برای افراد خاصی است یا اینکه اختراع از سن من گذشته یا انواع باورهای دیگری که باعث شده فرد تا الان دست به اختراع کردن نزد.

تمرینک: خوشحال میشم همین الان برای خودتان بنویسید یا حداقل به این موضوع فکر کنید که چه چیزی مانع اختراع کردن شما تا الان شده است؟

افراد جزم‌اندیش حاضر نیستند برای یکبار هم که شده، مقداری مخالف باورهای خودشان مطالعه کنند یا با سایر افراد گفتگو کنند یا حتی مخترعان را پیدا کنند و از آنها سوال کنند. این جزم اندیشی مانع از حرکت آنها به طرف اختراع می‌شود.

دیدگاه دوم

 

در دیدگاه دوم فرد وارد حوزه اختراعات می‌شود اما در روند کار روی اختراع خود، دچار جزم‌اندیشی می‌شود.

چگونه؟

برای شما مثالی می‌زنم که واضح‌تر شود. تصور کنین که می‌خواهید روش جدیدی را برای بخیه کردن اختراع کنید. راه‌حلی در این زمینه پیدا کرده‌اید، اما منتور شما می‌گوید که این راه حل زیاد مناسب نیست و به دنبال راه‌حل دیگری باشید. اما شما در ابتدا اصرار می‌کنید که نه این راه‌حل جواب می‌دهد و همه چیز درست است. هر چقدر منتور شما سعی می‌کند ولی شما راضی به تغییر راه‌حل نمی‌شوید. ممکن است یک روش دیگری را هم به این شیوه در نظر بگیرید که به منتور خود بگویید خب من مطالعات بیشتری می‌کنم و نتیجه را اعلام می کنم. اما زمانی هم که در حال مطالعه هستید چنان ذهن خود را روی راه‌حل خود قفل کرده‌اید که زیاد به مطالعه موضوعات شاید بی ربط به کار خودتان نمی‌پردازید. در نتیجه باز به منتور خود اعلام می‌کنید که راه‌حل‌های دیگر چندان مناسب نبودند و شما همین راه‌حل را بهترین راه حل می‌دانید.

به نظرم این هم یک نوعی جزم اندیشی است که مانع از اختراع بهتر شما می‌شود. در دوره‌هایم با این گونه افراد مواجه شده‌ام.

با این تفاسیر یک مقدار به افکار و تفکرات خودمان نگاهی بیاندازیم تا ببینیم آیا دچار جزم اندیشی در اختراع شده‌ایم.

مقاله “اصطلاحات و کلیدواژه‌های اختراع” را هم می‌توانید برای اطلاعات بیشتر مطالعه کنید.

و در پایان

امیدوارم که این مطلب براتون مفید باشد و بتوانید از آن استفاده کنید.

همراه شما فاطمه صادقی

شاید یکی از راه‌های مقابله برای جزم‌اندیشی در این بخش، استفاده از تکنیک آنالوژی است.